آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Indicate

ˈɪndɪkeɪt ˈɪndɪkeɪt

گذشته‌ی ساده:

indicated

شکل سوم:

indicated

سوم‌شخص مفرد:

indicates

وجه وصفی حال:

indicating

معنی indicate | جمله با indicate

verb - transitive B2

نشان دادن، نمایان ساختن، اشاره کردن، نشانگر بودن، نشان‌دهنده بودن، دلالت داشتن، حاکی از چیزی بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The students laughter indicated their happiness.

خنده‌ی شاگردان شادی آن‌ها را نشان می‌داد.

His silence indicates consent.

سکوت او علامت رضایت است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Fever indicates illness.

تب نشانه‌ی بیماری است.

The map indicates the location of his tomb.

نقشه محل مزار او را نشان می‌دهد.

verb - intransitive verb - transitive

انگلیسی بریتانیایی راهنما زدن، علامت دادن، اشاره کردن (با راهنما)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He is indicating right.

او دارد راهنمای راست را می‌زند.

You must indicate at least three seconds before turning.

باید حداقل سه ثانیه قبل‌از پیچیدن راهنما بزنید.

verb - transitive

نشان دادن، نمایش دادن، مشخص کردن، اعلام کردن (مقادیر توسط دستگاه‌ها)

The thermostat indicates a rise in room temperature.

ترموستات، افزایش دمای اتاق را نشان می‌دهد.

The fuel gauge indicates that the tank is almost empty.

نمایشگر بنزین مشخص می‌کند که باک تقریباً خالی است.

verb - transitive

ایجاب کردن، ضروری دانستن، توصیه کردن، لازم دیدن، مناسب دانستن

Bed rest is indicated.

استراحت در بستر توصیه می‌شود.

A fabric for which dry cleaning is indicated.

پارچه‌ای که باید خشک‌شویی شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The scientists' conflicting findings indicate further research.

یافته‌های متغایر دانشمندان، ضرورت پژوهش بیشتر را نشان می‌دهد.

verb - transitive

بیان کردن، خاطر‌نشان کردن، ابراز کردن، اشاره کردن

He indicated a desire to cooperate.

او تمایل خود را برای همکاری ابراز کرد.

The letter indicated her intention to resign.

نامه، بر تمایل او برای استعفا اشاره می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to indicate guidelines for action

رهنمودهای کار را بیان کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indicate

  1. verb to designate
  1. verb to give a precise indication of, as on a register or scale
  1. verb to lead to by logical inference
    Synonyms:
    suggest imply point to
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده indicate

  • verb - transitive
    indicate

سوال‌های رایج indicate

گذشته‌ی ساده indicate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده indicate در زبان انگلیسی indicated است.

شکل سوم indicate چی میشه؟

شکل سوم indicate در زبان انگلیسی indicated است.

وجه وصفی حال indicate چی میشه؟

وجه وصفی حال indicate در زبان انگلیسی indicating است.

سوم‌شخص مفرد indicate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد indicate در زبان انگلیسی indicates است.

ارجاع به لغت indicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indicate

لغات نزدیک indicate

پیشنهاد بهبود معانی