گذشتهی ساده:
evincedشکل سوم:
evincedسومشخص مفرد:
evincesوجه وصفی حال:
evincingنشان دادن، معلوم کردن، ابراز داشتن، موجب شدن، برانگیختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She evinced great talent.
او استعداد سرشاری از خود نشان داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «evince» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/evince