گذشتهی ساده:
furnishedشکل سوم:
furnishedسومشخص مفرد:
furnishesوجه وصفی حال:
furnishingمبله کردن، دارای اثاثه کردن، مجهز کردن، مزین کردن، تهیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They furnished us with food and water.
آنان به ما خوراک و آب دادند.
We will furnish the necessary information later.
اطلاعات لازم را بعد ارائه خواهیم کرد.
Their love affair will furnish the village with plenty of gossip.
رابطهی عشقی آنها موجب شایعات فراوانی در دهکده خواهد شد.
I like to furnish my own room myself.
دوست دارم اتاقم را خودم مبله کنم.
The house is completely furnished.
خانه کاملاً مبله است.
a furnished flat to let
آپارتمان مبله برای اجاره
half furnished
نیمه مبله
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «furnish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furnish