امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Provide

prəˈvaɪd prəˈvaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    provided
  • شکل سوم:

    provided
  • سوم‌شخص مفرد:

    provides
  • وجه وصفی حال:

    providing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive B1
آماده کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، عرضه کردن، فراهم کردن، میسر ساختن، تأمین کردن، توشه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He works to provide for his wife and children.
- او کار می‌کند تا زندگی زن و بچه‌ی خود را تأمین کند.
- The lord will provide.
- خدا روزی‌رسان است.
- The class is free but you have to provide your own books.
- کلاس رایگان است ولی باید خودتان کتاب‌ها را تهیه کنید.
- The hotel provides transportation to the airport.
- حمل‌ونقل به فرودگاه بر عهده‌ی هتل است.
- to provide military aid for our allies
- تأمین کمک نظامی برای متحدان ما
- Passengers will be provided with free food and drink.
- خوراک و نوشابه‌ی مجانی در اختیار مسافران گذاشته خواهد شد.
- We have to provide our farmers with financial aid.
- باید کمک مالی در اختیار کشاورزان‌مان بگذاریم.
- We have to provide for our day of need now.
- باید هم‌اکنون برای روز مبادا آماده شویم.
- The government is providing against a probable famine.
- دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می‌بیند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد provide

  1. verb supply, support
    Synonyms: accommodate, add, administer, afford, arrange, bestow, bring, care, cater, contribute, dispense, equip, favor, feather, feed, fit, fit out, fix up, fix up with, furnish, give, grant, hand over, heel, impart, implement, indulge, keep, lend, line, look after, maintain, minister, outfit, prepare, present, procure, produce, proffer, provision, ration, ready, render, replenish, serve, stake, stock, stock up, store, sustain, take care of, transfer, turn out, yield
    Antonyms: deprive, remove, take
  2. verb determine, specify
    Synonyms: condition, lay down, postulate, require, state, stipulate

لغات هم‌خانواده provide

ارجاع به لغت provide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «provide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/provide

لغات نزدیک provide

پیشنهاد بهبود معانی