آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Provide

    prəˈvaɪd prəˈvaɪd

    گذشته‌ی ساده:

    provided

    شکل سوم:

    provided

    سوم‌شخص مفرد:

    provides

    وجه وصفی حال:

    providing

    معنی provide | جمله با provide

    verb - transitive B1

    فراهم کردن، تدارک دیدن، تأمین کردن، تهیه کردن، مهیا کردن، آماده کردن، میسر ساختن، فراهم آوردن، در اختیار گذاشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    They will provide the necessary equipment for the project.

    آن‌ها تجهیزات لازم برای پروژه را فراهم خواهند کرد.

    The classes are free, but you have to provide the books yourself.

    کلاس‌ها رایگان است اما خودتان باید کتاب‌ها را تهیه کنید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Passengers will be provided with free food and drink.

    خوراک و نوشیدنی رایگان در اختیار مسافران قرار داده خواهد شد.

    The charity aims to provide shelter for the homeless.

    هدف این مؤسسه‌ی خیریه تأمین سرپناه برای افراد بی‌خانمان است.

    The Iranian chef will provide a delicious meal for the guests.

    سرآشپز ایرانی برای مهمانان غذایی خوشمزه را تهیه خواهد کرد.

    The government is providing against a probable famine.

    دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می‌بیند.

    He works to provide for his wife and children.

    او برای تأمین معاش همسر و فرزندانش کار می‌کند.

    verb - transitive formal

    حقوق [that+] مقرر داشتن، قید کردن، معین کردن، مشخص ساختن، وضع کردن، بیان داشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The new regulations provide that all employees must complete safety training.

    مقررات جدید تعیین می‌کنند که همه‌ی کارکنان باید آموزش‌های ایمنی را بگذرانند.

    The contract provides that this project should be built by the end of Bahman.

    قرارداد مقرر می‌کند که این پروژه‌ باید تا پایان بهمن‌ماه احداث شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The agreement provides that both parties should share the profits equally.

    این توافقنامه مقرر می‌دارد که هر دو طرف باید سود را به‌طور مساوی تقسیم کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد provide

    1. verb to supply or make available something that is needed or wanted
      Synonyms:
      give supply furnish serve offer present grant contribute arrange produce afford cater accommodate equip prepare dispense administer deliver bestow impart render bring transfer lend maintain replenish sustain stock store implement minister provision ration indulge favor ready procure outfit fit fix up stock up take care of look after keep yield hand over stake turn out add feather heel fit out proffer line
      Antonyms:
      take remove deprive
    1. verb to stipulate or lay out conditions
      Synonyms:
      state require stipulate lay down condition postulate

    لغات هم‌خانواده provide

    • noun
      provider, provision
    • adjective
      provisional
    • verb - transitive
      provide, provision
    • adverb
      provisionally

    سوال‌های رایج provide

    گذشته‌ی ساده provide چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده provide در زبان انگلیسی provided است.

    شکل سوم provide چی میشه؟

    شکل سوم provide در زبان انگلیسی provided است.

    وجه وصفی حال provide چی میشه؟

    وجه وصفی حال provide در زبان انگلیسی providing است.

    سوم‌شخص مفرد provide چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد provide در زبان انگلیسی provides است.

    ارجاع به لغت provide

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «provide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/provide

    لغات نزدیک provide

    • - proverbial
    • - proverbs
    • - provide
    • - provide a rationale
    • - provide a reference for
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.