امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dispense

dɪˈspens dɪˈspens
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dispensed
  • شکل سوم:

    dispensed
  • سوم‌شخص مفرد:

    dispenses
  • وجه وصفی حال:

    dispensing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
توزیع کردن، دادن، پخش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Every Nowruz morning my father dispensed new banknotes to the servants.
- هر بامداد نوروز پدرم میان نوکرها پول نو توزیع می‌کرد.
- a machine that dispenses paper napkins
- دستگاهی که دستمال کاغذی بیرون می‌دهد
- a philosopher who dispenses pearls of wisdom
- (مجازی) فیلسوفی که مرواریدهای عقل و درایت خود را پراکنده می‌کند
verb - transitive
اجرا کردن، انجام دادن، رسیدگی کردن
- to dispense the law justly
- قانون را با انصاف اجرا کردن
verb - transitive
دارو دادن، تجویز کردن، نسخه پیچیدن
- This pharmacist has been dispensing medicine for twenty years.
- این داروساز بیست سال است که برای مردم نسخه می‌پیچد.
- a dispensing chemist
- (انگلیس) کسی که تحت نظارت داروساز یا پزشک دارو می‌دهد
verb - transitive
معاف کردن، بخشیدن، باطل کردن، گذشتن
- to dispense a friend from keeping a promise
- دوست خود را از اجرای قول خودش معاف کردن
- Let us dispense with formalities.
- بیایید از تعارف بگذریم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dispense

  1. verb dole out supply
    Synonyms:
    allocate allot apportion assign come across with deal deal out disburse dish out distribute divide divvy fork out furnish give give away give with hand out hand over lot measure mete out partition portion prepare prorate share shell out
    Antonyms:
    receive take
  1. verb operate, administer
    Synonyms:
    apply carry out command direct discharge enforce execute handle implement manage maneuver manipulate swing undertake wield
  1. verb exempt from responsibility
    Synonyms:
    absolve discharge except excuse exonerate let off privilege from release relieve reprieve spare

Phrasal verbs

ارجاع به لغت dispense

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dispense» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dispense

لغات نزدیک dispense

پیشنهاد بهبود معانی