در معنای بیستودوم در انگلیسی آمریکایی بهجای take از take in استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لباس درآوردن، کندن
ادای کسی را درآوردن
بلند شدن از زمین (هواپیما)
موفق شدن
عزیمت کردن، رفتن
کسر کردن، کاستن
غایب شدن (کار یا کلاس)
پایین آوردن، (پوستر و غیره) کندن
(شلوار، دامن) پایین کشیدن
(دستگاه، چادر) باز کردن، پیاده کردن
نوشتن، ثبت کردن، یادداشت کردن
درآوردن، بیرون آوردن، کشیدن
برداشت کردن، گرفتن (پول از بانک)
(درخواست برای وام و غیره) گرفتن، به دست آوردن
(غذای) بیرونبر گرفتن
(با برنامهریزی) بیرون رفتن یا بردن، کاری را انجام دادن، مهمان کردن
کشتن، نابود کردن، از بین بردن
بلند کردن
شروع کردن
به عهده گرفتن
جا گرفتن
تنگ کردن لباس
پذیرفتن
ادامه دادن
جا خوردن، غافلگیر شدن
شباهت داشتن
علاقه نداشتن
از هم باز کردن، تجزیه کردن
کنار کشیدن فردی برای صحبت با او
دور کردن، برداشتن، بردن
کم کردن، منها کردن، تفریق کردن
برداشت کردن، دریافت کردن
بیرون بردن (غذا)
کاستن از (ارزش یا زیبایی چیزی)
حرف خود را پس گرفتن
گذشته را به یاد آوردن
ادامه دادن رابطه
پس گرفتن چیزی
پس دادن (جنس خریداری شده)
پنداشتن، نگریستن
اشتباهی بهجای شخص دیگری گرفتن
فریب دادن، کلاهبرداری کردن
راه دادن، پذیرفتن، پذیرا شدن
کوتاه کردن لباس
درک کردن، فهمیدن
گول زدن، فریفتن، فریب دادن
دق دلی خود را سر شخص دیگری خالی کردن
بر عهده گرفتن (شغل یا مسئولیت خاص)
به خود گرفتن
استخدام کردن، به کار گرفتن
رقابت کردن، درگیر شدن، درافتادن
بهعهده گرفتن
موقتا کسی را برکنار کردن
سهام کسبوکاری را خریدن
تصاحب کردن
موفقتر شدن
ترحم کردن
دوست شدن، همنشین شدن
غرامت گرفتن
(در کلاس و غیره) حضور و غیاب کردن
به حساب آوردن، مورد توجه قرار دادن، متوجه شدن
فعال شدن، اقدام کردن
از فرصت استفاده کردن، بهرهگیری کردن
موضوع یا موقعیت (شخص یا چیزی را) بررسی کردن
ریسک کردن، شانس خود را امتحان کردن، قمار کردن، به مخاطره انداختن، خطر کردن
متوجه شدن، در نظر گرفتن، آگاه بودن به
سرماخوردن، سرماخوردگی پیدا کردن
take (or suffer or bear) the consequences
نتیجهی عمل خود را چشیدن، گرفتار پیامد عمل خود شدن
در نظر گرفتن، به حساب آوردن، مورد مطالعه قرار دادن
قوت قلب پیدا کردن، الهام گرفتن (از)، دل و جرئت به دست آوردن
از دیگری سرمشق گرفتن، به اشارهی دیگری کاری را آغاز کردن
1- شروع به سوختن کردن 2- هیجانزده شدن
گریختن، فرار کردن، به چاک زدن
برای مدتی استراحت کردن، سخت نگرفتن
فعال شدن، اقدام کردن
اقامهی دعوی کردن
ریسک کردن، شانس خود را امتحان کردن، قمار کردن، به مخاطره انداختن، خطر کردن
در نظر گرفتن، به حساب آوردن، مورد مطالعه قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/take