گذشتهی ساده:
believedشکل سوم:
believedسومشخص مفرد:
believesوجه وصفی حال:
believingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باور کردنی نیست
میخوای باور کن میخوای باور نکن، شاید باورت نشه، (تأکید) واقعاً
باور کنید، باور کن
i can't believe my eyes (or ears)
نمیتوانم آنچه را که میبینم (یا می شنوم) باور کنم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «believe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/believe