گذشتهی ساده:
relied onشکل سوم:
relied onسومشخص مفرد:
relies onوجه وصفی حال:
relying onهمچنین میتوان از rely upon بهجای rely on استفاده کرد.
تکیه کردن، وابسته بودن، متکی بودن، اتکا کردن، اعتماد کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Many people rely on public transportation to get to work.
بسیاری از مردم برای رفتن به محل کار به حملونقل عمومی وابستهاند.
Small businesses often rely on local customers for survival.
کسبوکارهای کوچک اغلب برای بقا به مشتریان محلی متکی هستند.
اعتماد کردن، حساب کردن، اطمینان داشتن، امید داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She relies on her intuition to make quick decisions.
او برای گرفتن تصمیمات سریع به شهود خود اعتماد میکند.
We rely on our neighbors to look after the house while we’re away.
ما روی همسایگانمان حساب میکنیم تا در نبود ما از خانه مراقبت کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rely on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rely-on