با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rely

rɪˈlaɪ rɪˈlaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    relied
  • شکل سوم:

    relied
  • سوم شخص مفرد:

    relies
  • وجه وصفی حال:

    relying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive B2
    اعتماد کردن، تکیه کردن
    • - She can be relied on to keep the secret.
    • - به او می‌توان اطمینان کرد که راز را نگه دارد.
    • - He relies on his father's support.
    • - او به حمایت پدرش متکی است.
    • - The whole village relies on this one well for water.
    • - تمام دهکده برای آب به این یک چاه متکی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rely

  1. verb have confidence in
    Synonyms: await, bank, be confident of, believe in, be sure of, bet, bet bottom dollar on, build, calculate, commit, confide, count, depend, entrust, expect, gamble on, have faith in, hope, lay money on, lean, look, reckon, ride on coattails, swear by, trust
    Antonyms: be independent, distrust, doubt

لغات هم‌خانواده rely

ارجاع به لغت rely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rely

لغات نزدیک rely

پیشنهاد بهبود معانی