گذشتهی ساده:
reliedشکل سوم:
reliedسومشخص مفرد:
reliesوجه وصفی حال:
relyingاعتماد کردن، تکیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She can be relied on to keep the secret.
به او میتوان اطمینان کرد که راز را نگه دارد.
He relies on his father's support.
او به حمایت پدرش متکی است.
The whole village relies on this one well for water.
تمام دهکده برای آب به این یک چاه متکی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rely