آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Map

mæp mæp

گذشته‌ی ساده:

mapped

شکل سوم:

mapped

سوم‌شخص مفرد:

maps

وجه وصفی حال:

mapping

شکل جمع:

maps

معنی map | جمله با map

noun countable A2

نقشه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

مشاهده

Scientists drew a map of the surface of Mars using satellite images.

دانشمندان با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای، نقشه‌ای از سطح مریخ ترسیم کردند.

The map shows major rivers, mountains, and highways in the region.

این نقشه رودخانه‌ها، کوه‌ها و بزرگراه‌های اصلی منطقه را نشان می‌دهد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a map of Iran

نقشه‌ی ایران

map scale

مقیاس نقشه

verb - transitive

نقشه کشیدن، ترسیم کردن، نقشه‌برداری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Technicians mapped the area using satellite imagery and drones.

تکنسین‌ها با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای و پهپادها از منطقه نقشه تهیه کردند.

The government plans to map all rural roads by the end of the year.

دولت قصد دارد تا پایان سال از تمام جاده‌های روستایی نقشه‌برداری کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to map the surface of the moon

سطح ماه را نقشه‌برداری کردن

verb - transitive

ترسیم کردن، نمایش دادن، نگاشتن (ساختار یا آرایش چیزی)

Researchers mapped how different proteins interact inside the cell.

پژوهشگران نحوه‌ی تعامل پروتئین‌های مختلف درون سلول را ترسیم کردند.

The IT team mapped the system’s data flow to identify bottlenecks.

تیم فناوری اطلاعات، جریان داده‌های سیستم را نگاشت کرد تا گلوگاه‌ها را شناسایی کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to map out a project

طرحی را برنامه‌ریزی کردن

Sorrow was mapped on her face.

غم بر صورتش نقش بسته بود.

verb - transitive

مطابقت دادن، تطبیق دادن، متناسب کردن، ارتباط دادن

The researcher mapped emotional responses onto brain activity patterns.

پژوهشگر، واکنش‌های احساسی را با الگوهای فعالیت مغزی ارتباط داد.

3. The program maps customer IDs to their corresponding purchase histories.

این برنامه، شناسه‌های مشتریان را با سوابق خرید متناظرشان مطابقت می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد map

Collocations

road map

نقشه‌ی راه، راهنما

wipe off the map

نابود کردن، از نقشه محو کردن

large scale map

نقشه در مقیاس بزرگ

Idioms

put on the map

(شهر یا محلی را) مشهور کردن، شناساندن

سوال‌های رایج map

گذشته‌ی ساده map چی میشه؟

گذشته‌ی ساده map در زبان انگلیسی mapped است.

شکل سوم map چی میشه؟

شکل سوم map در زبان انگلیسی mapped است.

شکل جمع map چی میشه؟

شکل جمع map در زبان انگلیسی maps است.

وجه وصفی حال map چی میشه؟

وجه وصفی حال map در زبان انگلیسی mapping است.

سوم‌شخص مفرد map چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد map در زبان انگلیسی maps است.

ارجاع به لغت map

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «map» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/map

لغات نزدیک map

پیشنهاد بهبود معانی