آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ اسفند ۱۴۰۲

    Sketch

    sketʃ sketʃ

    گذشته‌ی ساده:

    sketched

    شکل سوم:

    sketched

    سوم‌شخص مفرد:

    sketches

    وجه وصفی حال:

    sketching

    شکل جمع:

    sketches

    معنی sketch | جمله با sketch

    noun countable C1

    (نقاشی) پیش‎طرح، طرح، طرح خلاصه، طراحی کلیات، نمای کلی

    She showed me her sketch of the beautiful sunset.

    او طرح خود را از غروب زیبا به من نشان داد.

    I need to sharpen my pencil before starting this sketch.

    قبل‌از شروع این پیش‌طرح باید مدادم را تیز کنم.

    noun countable

    داستان کوتاه، قصه‌ی کوتاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    She said sketch about a beautiful sunset over the ocean.

    او داستان کوتاهی درباره‌ی غروب زیبای خورشید بر فراز اقیانوس گفت.

    She shared a fascinating sketch of her recent trip to the mountains.

    او داستان کوتاه جذابی از سفر اخیرش به کوهستان را به اشتراک گذاشت.

    noun countable

    سینما و تئاتر سکانس طنز، سکانس خنده‌دار (برشی از فیلم بلند)

    The sketch had the audience roaring with laughter.

    این سکانس طنز باعث شد تماشاگران از خنده سروصدا کنند.

    The comedy troupe is known for their clever and witty sketches.

    گروه کمدی با سکانس‌های طنز زیرکانه و شوخ‌آمیزشان شناخته می‌شوند.

    verb - intransitive verb - transitive

    ترسیم کردن، طرح کشیدن، طراحی کردن، پیش‌طرح زدن، طرح اولیه کشیدن

    She quickly sketched a beautiful landscape on her canvas.

    او به‌سرعت منظره‌ی زیبایی را روی بومش طراحی کرد.

    The artist skillfully sketched the portrait of a famous celebrity.

    این هنرمند به‌طرز ماهرانه‌ای تصویر یک سلبریتی مشهور را ترسیم کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sketch

    1. noun drawing, outline
      Synonyms:
      picture form shape design plan figure description account representation illustration copy version report summary diagram delineation portrayal depiction draft blueprint cartoon likeness digest painting survey skeleton chart piece rough adumbration aperçu figuration précis compendium syllabus configuration vignette monograph doodle
    1. verb draw, outline
      Synonyms:
      describe represent portray depict outline detail plan design map out lay out trace develop delineate draft block out diagram plot paint characterize rough out blueprint chart doodle chalk skeletonize skeleton adumbrate

    سوال‌های رایج sketch

    گذشته‌ی ساده sketch چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sketch در زبان انگلیسی sketched است.

    شکل سوم sketch چی میشه؟

    شکل سوم sketch در زبان انگلیسی sketched است.

    شکل جمع sketch چی میشه؟

    شکل جمع sketch در زبان انگلیسی sketches است.

    وجه وصفی حال sketch چی میشه؟

    وجه وصفی حال sketch در زبان انگلیسی sketching است.

    سوم‌شخص مفرد sketch چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sketch در زبان انگلیسی sketches است.

    ارجاع به لغت sketch

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sketch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sketch

    لغات نزدیک sketch

    • - skepticism
    • - skerry
    • - sketch
    • - sketchbook
    • - sketcher
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.