گذشتهی ساده:
paintedشکل سوم:
paintedسومشخص مفرد:
paintsوجه وصفی حال:
paintingشکل جمع:
paintsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(داخل خطوط تصویر یا چیزی را) رنگ کردن، (تصویر سفید را) رنگی کردن
(کاملاً یا سرتاسر) رنگ زدن، از رنگ پوشاندن، رنگپوش کردن
غلتک رنگ زنی
(عامیانه) در شهر راه افتادن و عیاشی کردن، در شهر خوش گذرانی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paint