امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acrylic

əˈkrɪlɪk əˈkrɪlɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
وابسته به اسید اکریلیک و فرآورده‌های مشتق از آن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
adjective noun
وابسته به اسیدهای اولفین، به فرمول کلی CnH2n-2O2
adjective noun
وابسته به صمغ اکریلیک (که در رنگ پلاستیک و الیاف به کار می‌رود)
adjective noun
acrylic fiber
adjective noun
acrylic painting
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acrylic

  1. noun Polymerized from acrylonitrile
    Synonyms:
    acrylic-fiber buna lucite mylar pvc perspex teflon acetate alkyd aminoplast furane lignin melamine neoprene polypropylene tetrafluoroethylene
  1. noun A glassy thermoplastic; can be cast and molded or used in coatings and adhesives
    Synonyms:
    acrylic-resin acrylate resin
  1. noun Used especially by artists
    Synonyms:
    acrylic paint
  1. adjective
    Synonyms:
    cellulosic resinoid

ارجاع به لغت acrylic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acrylic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acrylic

لغات نزدیک acrylic

پیشنهاد بهبود معانی