فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dye

daɪ daɪ

گذشته‌ی ساده:

dyed

شکل سوم:

dyed

سوم‌شخص مفرد:

dyes

وجه وصفی حال:

dyeing

شکل جمع:

dyes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

رنگ، رنگ‌زنی، رنگ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Genuine Persian rugs are made with vegetable dyes.

فرش‌های اصیل ایرانی را با رنگ گیاهی می‌سازند.

Does she dye her hair?

آیا او گیسوی خود را رنگ می‌زند؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Wool dyes readily with acid dyes.

پشم با رنگ‌های اسیدی به‌آسانی رنگ می‌شود.

to dye a white shirt red

پیراهن سپید را قرمز رنگ کردن

At first Nayeb Hossein and his brother were dyers.

نایب حسین و برادرش در آغاز رنگرز بودند.

a traitor of the deepest dye

خائن به تمام معنی، خبیث‌ترین خائن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dye

  1. noun coloring agent
    Synonyms:
    color pigment stain tint colorant tinge dyestuff tincture
    Antonyms:
    whitener bleach
  1. verb change color with mixture
    Synonyms:
    stain tint tinge pigment tincture impregnate
    Antonyms:
    whiten fade bleach

Idioms

of the deepest (or blackest) dye

از بدترین نوع، بسیار بد، خبیث

ارجاع به لغت dye

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dye» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dye

لغات نزدیک dye

پیشنهاد بهبود معانی