با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pigment

ˈpɪɡmənt ˈpɪɡmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pigments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    رنگیزه، رنگ‌دانه، ماده رنگی، ماده ملونه، با ماده رنگی رنگ کردن
    • - a pigment cell
    • - یاخته‌ی رنگ‌دانه‌دار
    • - the pigments of an African's skin
    • - رنگیزه‌های پوست یک افریقایی
    • - She wanted to pigment the photograph.
    • - او می‌خواست عکس را رنگ بزند.
    • - This material does not pigment well.
    • - این ماده خوب رنگ به خود نمی‌گیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pigment

  1. noun color, shade
    Synonyms: colorant, coloring, coloring matter, dye, dyestuff, oil, paint, stain, tincture, tint
    Antonyms: colorlessness

ارجاع به لغت pigment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pigment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pigment

لغات نزدیک pigment

پیشنهاد بهبود معانی