گذشتهی ساده:
oiledشکل سوم:
oiledسومشخص مفرد:
oilsوجه وصفی حال:
oilingشکل جمع:
oilsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سکوی نفتی، سکوی حفاری چاه نفت و استخراج
آب و روغن با هم مخلوط نمیشوند، چیزهای نامتجانس را نمیتوان تلفیق کرد
رشوه دادن، سبیل (کسی را) چرب کردن
جریان کارها را روان و خوب کردن، عاقلانه عمل کردن
با متانت مسائل را حل کردن، روی آتش آب ریختن
آشتی دادن، (دشمنی یا اختلاف) حل و فصل کردن
(امریکا) 1- نفت کشف کردن و استخراج کردن 2- ناگهان موفق یا پولدار شدن
تا پاسی از شب بیدار ماندن و کار کردن، دود چراغ خوردن، تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oil