گذشتهی ساده:
greasedشکل سوم:
greasedسومشخص مفرد:
greasesوجه وصفی حال:
greasingto grease the palm (or hand) of
رشوه دادن، سبیل کسی را چرب کردن
(در مورد حیوانات شکار) چاقوچله، آمادهی شکار شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grease» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grease