فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Entice

ɪnˈtaɪs ɪnˈtaɪs

گذشته‌ی ساده:

enticed

شکل سوم:

enticed

سوم‌شخص مفرد:

entices

وجه وصفی حال:

enticing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

کشاندن (به سویی)، فریفتن، وسوسه کردن، اغوا کردن، ترغیب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The police enticed him into the house and then arrested him.

پلیس او را فریفت و به داخل خانه کشاند؛ سپس بازداشتش کرد.

The bakery enticed customers with the smell of freshly baked bread.

نانوایی مشتریان را با بوی نان تازه‌پخته‌شده وسوسه می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد entice

  1. verb allure; persuade
    Synonyms:
    attract lure tempt draw seduce entrap decoy coax cajole beguile inveigle wheedle persuade prevail on lead on bait allure turn on bat eyes at
    Antonyms:
    repel disgust dissuade turn off turn away repulse

ارجاع به لغت entice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entice

لغات نزدیک entice

پیشنهاد بهبود معانی