گذشتهی ساده:
enticedشکل سوم:
enticedسومشخص مفرد:
enticesوجه وصفی حال:
enticingکشاندن (به سویی)، فریفتن، وسوسه کردن، اغوا کردن، ترغیب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The police enticed him into the house and then arrested him.
پلیس او را فریفت و به داخل خانه کشاند؛ سپس بازداشتش کرد.
The bakery enticed customers with the smell of freshly baked bread.
نانوایی مشتریان را با بوی نان تازهپختهشده وسوسه میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «entice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entice