گذشتهی ساده:
temptedشکل سوم:
temptedسومشخص مفرد:
temptsوجه وصفی حال:
temptingاغوا کردن، فریفتن، دچار وسوسه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The beautiful Delilah tempted Samson into kissing her.
دلیلهی زیبا سامسون را وسوسه کرد که او را ببوسد.
Eve tempted Adam to disobey.
حوا آدم را برانگیخت که نافرمانی کند.
They tempted him with money to betray his country.
با پول او را تطمیع کردند که به میهن خود خیانت کند.
Greed tempted him into a life of crime.
آز، او را بهسوی زندگی جنایتآمیز کشاند.
He tempted the hardships of the long voyage.
مصائب سفر دریایی طولانی را به خود هموار کرد.
به جان خریدن خطر توأم با خوشبینی مضاعف، انجام دادن کاری بسیار پرمخاطره یا خطرناک و امیدواری بیشازحد به اقبال بلند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tempt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tempt