امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tempt

tempt tempt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tempted
  • شکل سوم:

    tempted
  • سوم‌شخص مفرد:

    tempts
  • وجه وصفی حال:

    tempting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

B2
اغوا کردن، فریفتن، دچار وسوسه کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The beautiful Delilah tempted Samson into kissing her.
- دلیله‌ی زیبا سامسون را وسوسه کرد که او را ببوسد.
- Eve tempted Adam to disobey.
- حوا آدم را برانگیخت که نافرمانی کند.
- They tempted him with money to betray his country.
- با پول او را تطمیع کردند که به میهن خود خیانت کند.
- Greed tempted him into a life of crime.
- آز، او را به‌سوی زندگی جنایت‌آمیز کشاند.
- He tempted the hardships of the long voyage.
- مصائب سفر دریایی طولانی را به خود هموار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tempt

  1. verb lure, entice
    Synonyms:
    attract charm appeal to draw entice seduce fascinate influence persuade induce motivate coax woo invite bait intrigue provoke stimulate instigate incite lead on whet tantalize captivate allure inveigle decoy honey court solicit move rouse dare risk test try entrap hook train butter up wheedle play up to promote oil make mouth water turn one’s head mousetrap
    Antonyms:
    discourage repulse turn off

Idioms

  • tempt fate (or providence)

    به جان خریدن خطر توأم با خوش‌‌بینی مضاعف، انجام دادن کاری بسیار پرمخاطره یا خطرناک و امیدواری بیش‌ازحد به اقبال بلند

ارجاع به لغت tempt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tempt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tempt

لغات نزدیک tempt

پیشنهاد بهبود معانی