با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Repulse

rɪˈpʌls rɪˈpʌls
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
دفع، رد، پس‌زنی، دفع کردن، راندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The enemy's repeated attacks were repulsed.
- حملات پی‌درپی دشمن پس زده شد.
- Her cold treatment repulsed all of her suitors.
- برخورد سرد او همه‌ی خواستگارانش را سرخورده کرد.
- They repulsed our offer of help.
- پیشنهاد کمک ما را به شدت رد کردند.
- She was repulsed by the sight of green flies on her food.
- دیدن مگسهای سبز بر روی خوراک، دل او را به هم زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد repulse

  1. noun snub; rejection
    Synonyms: brush-off, check, cold shoulder, defeat, disappointment, failure, nix, nothing doing, rebuff, refusal, reverse, slap in the face, spurning, thumbs down, turndown
    Antonyms: attraction, enchantment
  2. verb push away
    Synonyms: beat off, brush off, check, defeat, drive back, fend off, fight off, heave-ho, hold off, keep off, kick in the teeth, nix, overthrow, push back, put down, rebuff, rebut, reject, repel, resist, set back, stave off, throw back, ward off
    Antonyms: attract, enchant
  3. verb make sick
    Synonyms: disdain, disgust, disregard, give a pain, rebuff, refuse, reject, reluct, repel, revolt, sicken, snub, spurn, turn down, turn off
    Antonyms: please, soothe

ارجاع به لغت repulse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «repulse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/repulse

لغات نزدیک repulse

پیشنهاد بهبود معانی