گذشتهی ساده:
disregardedشکل سوم:
disregardedسومشخص مفرد:
disregardsوجه وصفی حال:
disregardingنادیده گرفتن، اعتنا نکردن، عدم رعایت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please disregard what he says, he is drunk.
لطفاً به حرفهایش اعتنا نکنید، او مست است.
The dire economic conditions of this area should no longer be disregarded.
اوضاع خراب اقتصادی این ناحیه نباید بیش ازاین نادیده گرفته شود.
his disregard of his father's instructions
عدم رعایت دستورات پدرش
With utter disregard for his wife and children, he sold the house and gambled away the proceeds.
بدون رعایت حال زن و بچهاش خانه را فروخت و پولش را به قمار زد.
He utterly disregarded the rules.
او اصلاً قوانین را رعایت نمیکرد.
His disregard for the consequences of his actions was surprising to me.
بیتوجهی او به پیامد اعمالش برای من تعجبآور بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disregard» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disregard