گذشتهی ساده:
omittedشکل سوم:
omittedسومشخص مفرد:
omitsوجه وصفی حال:
omittingاز قلم انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Write down everything I say and don't omit even a word.
هرچه میگویم بنویس و یک کلمه را هم نینداز.
Please omit my name from the list of volunteers.
لطفاً اسم مرا از فهرست داوطلبان قلم بزنید.
In order to shorten the book we have omitted some of its chapters.
برای کوتاهسازی کتاب برخی از فصلهای آن را حذف کردهایم.
He omitted to tell when he was going.
او تاریخ رفتن خود را نگفت.
to omit to do something
در انجام کاری کوتاهی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «omit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/omit