گذشتهی ساده:
neglectedشکل سوم:
neglectedسومشخص مفرد:
neglectsوجه وصفی حال:
neglectingفروگذاری، فروگذار کردن، غفلت، اهمال، مسامحه، غفلت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to neglect the advice of others
پند دیگران را نادیده گرفتن
The teacher neglected the real needs of his students.
معلم به نیازهای واقعی شاگردان خود توجه نکرد.
to neglect one's family
به خانوادهی خود نرسیدن
She neglected her clothes and hair.
او به سرووضع خود توجه نمیکرد.
I neglected to wind the clock.
در کوک کردن ساعت دیواری غفلت کردم.
He neglected to inform the police about the fire.
او در گزارش آتشسوزی به پلیس سهلانگاری کرد.
His neglect of his duties is inexcusable.
قصور او در انجام وظایفش بخشودنی نیست.
the damage caused by neglect
خسارت حاصله درنتیجهی بیتوجهی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neglect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neglect