فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Neglectful

nɪˈɡlektfl nɪˈɡlektfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    سربه‌هوا، غافل، مسامحه‌کار، بی‌توجه، غفلت‌کننده
    • - The neglectful employee consistently ignored his responsibilities.
    • - کارمند سربه‌هوا دائماً از مسئولیت‌هایش غافل می‌شد.
    • - The neglectful driver caused a serious accident by not paying attention to the road.
    • - راننده‌ی مسامحه‌کار با توجه نکردن به جاده باعث تصادفی جدی شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد neglectful

  1. adjective careless, failing
    Synonyms: behindhand, delinquent, derelict, disregardful, heedless, inattentive, indifferent, lax, lazy, negligent, regardless, remiss, slack, thoughtless, uncaring, unmindful
    Antonyms: attentive, careful, caring, mindful, successful

ارجاع به لغت neglectful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neglectful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neglectful

لغات نزدیک neglectful

پیشنهاد بهبود معانی