آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Lax

læks læks

معنی lax | جمله با lax

adjective

لخت، سست، شل، سهل‌انگار، اهمال‌کار، لینت مزاج، شل کردن، ول کردن، رهاکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

lax soil

خاک شل

lax fibers

الیاف نرم

نمونه‌جمله‌های بیشتر

lax laws

قوانین ملایم و پر ارفاق

lax discipline

انضباط شل و ول

If a teacher is too lax with his students, the class will become disrupted.

اگر معلم خیلی به شاگردانش رو بدهد، کلاس به هم می‌خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lax

ارجاع به لغت lax

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lax» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lax

لغات نزدیک lax

پیشنهاد بهبود معانی