نامحدود، بیکران، بیحد، بیاندازه، غیرقابل اندازهگیری، نامعین، غیرقطعی، (بهطور صفت) غیرصریح، نکره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an indefinite period
زمان نامعین
What he really wanted to say remains indefinite.
آنچه که واقعاً میخواست بگوید مبهم باقی ماندهاست.
indefinite boundaries
مرزهای نامشخص
an indefinite pronoun
ضمیر ناشناخته، ضمیر مبهم، ضمیرنامعین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indefinite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indefinite