با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Indefinite

ɪnˈdefnət ɪnˈdefnət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    نامحدود، بیکران، بی‌حد، بی‌اندازه، غیرقابل اندازه‌گیری، نامعین، غیرقطعی، (به‌طور صفت) غیرصریح، نکره
    • - an indefinite period
    • - زمان نامعین
    • - What he really wanted to say remains indefinite.
    • - آنچه که واقعاً می‌خواست بگوید مبهم باقی مانده‌است.
    • - indefinite boundaries
    • - مرزهای نامشخص
    • - an indefinite pronoun
    • - ضمیر ناشناخته، ضمیر مبهم، ضمیرنامعین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد indefinite

  1. adjective ambiguous, vague
    Synonyms: broad, confused, doubtful, dubious, equivocal, evasive, general, ill-defined, imprecise, indeterminable, indeterminate, indistinct, inexact, inexhaustible, infinite, innumerable, intangible, loose, obscure, shadowy, uncertain, unclear, undefined, undependable, undetermined, unfixed, unknown, unlimited, unsettled, unspecific, unsure, wide
    Antonyms: certain, definite, distinct, sure

ارجاع به لغت indefinite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indefinite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indefinite

لغات نزدیک indefinite

پیشنهاد بهبود معانی