صفت تفضیلی:
widerصفت عالی:
widestپهن، عریض، گشاد، فراخ، وسیع، پهناور، زیاد، پرت، کاملاً باز، عمومی، نامحدود، وسیع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a wide road
جادهی پهن
the widest part of the river
پهنترین بخش رودخانه
a man of wide reading
مردی با مطالعات گسترده
the wide difference in their styles
تفاوت فراوان سبک آنها
a wide variety of products
کالاهای بسیار متنوع
wide pants
شلوار گشاد
a wide agricultural area
ناحیهی پهناور کشاورزی
in the whole wide world
در تمام این دنیای پهناور
nationwide elections
انتخابات سرتاسر کشور
city-wide riots
شورشهای سرتاسری در شهر
به طور گسترده، تا حد زیادی، وسیعا، عمدتا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
eyes wide open with fear
چشمانی که از شدت ترس کاملاً باز بودند
The door is wide open.
در چهارتاق باز است.
The bullet went wide.
گلوله به خطا رفت.
(بهویژه هواپیما) دارای بدنهی پهن، پهن تن
از اقصینقاط، از مناطق مختلف بسیاری، از دور و نزدیک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wide» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wide