امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Catholic

ˈkæθlɪk ˈkæθlɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جامع، بلند نظر، آزاده، کاتولیک، عضو کلیسای کاتولیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He has a catholic range of interests.
- او علاقه‌های متنوعی دارد (دامنه‌ی علایق او گسترده است).
- He married a Catholic.
- او با یک کاتولیک ازدواج کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد catholic

  1. adjective all-embracing, general
    Synonyms:
    all-inclusive broad-minded charitable comprehensive cosmic cosmopolitan diffuse eclectic ecumenical extensive generic global inclusive indeterminate large-scale liberal open-minded planetary receptive tolerant unbigoted universal unprejudiced unsectarian whole wide world-wide
    Antonyms:
    narrow narrow-minded specific

ارجاع به لغت catholic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catholic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/catholic

لغات نزدیک catholic

پیشنهاد بهبود معانی