صفت تفضیلی:
more specificصفت عالی:
most specificویژه، مخصوص، معین، به خصوص، خاص، اخص
He offered no specific plans.
نقشهی مشخصی ارائه نکرد.
specific traits
ویژگیهای خاص
groups of specific rank
گروههای طبقهبندیشده از نظر گونه
a specific remedy
درمان ویژه
specific gravity
چگالی (یا گرانی) ویژه
Quinine is a specific for malaria.
کنین داروی ویژهی (درمان) مالاریا است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «specific» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/specific