با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Clear-cut

klɪəˈkʌt klɪəˈkʌt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
روشن، صریح، درست تعریف شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She gave me no clear-cut answer.
- پاسخ صریحی به من نداد.
- There is no clear-cut difference between these two groups.
- تفاوت بارزی بین این دو گروه وجود ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clear-cut

  1. adjective definite
    Synonyms: assured, categorical, crystalline, decided, definitive, distinct, evident, explicit, express, indubitable, lucent, lucid, obvious, plain, precise, pronounced, sharp-cut, specific, straightforward, unambiguous, undisputed, undoubted, unequivocal, unquestioned, well-defined
    Antonyms: ambiguous, fuzzy, indefinite, vague

ارجاع به لغت clear-cut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clear-cut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clear-cut

لغات نزدیک clear-cut

پیشنهاد بهبود معانی