روشنبین، بصیر، تیزبین، خوشفکر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The clear-sighted detective pieced together the clues to solve the case
کارآگاه بصیر سرنخها را برای حل پرونده جمعآوری کرد.
the clear-sighted eagle
عقاب تیزبین
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clear-sighted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clear-sighted