امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Well-defined

American: ˈweldɪˈfaɪnd British: ˈweldɪˈfaɪnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(کاملاً) معلوم، معین، واضح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد well-defined

  1. adjective clear
    Synonyms:
    obvious plain clear-cut apparent understandable straightforward distinct intelligible comprehensible explicit lucid unambiguous precise sharp transparent legible audible graspable lucent spelled out unblurred well-marked

ارجاع به لغت well-defined

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-defined» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-defined

لغات نزدیک well-defined

پیشنهاد بهبود معانی