فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ماجراجو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

علاقه‌مند به ماجراجویی

فونتیک فارسی

maajeraajoo, maajaaraajoo
اسم صفت

adventurous, adventurer, adventuress, adventuresome, adventurist, venturesome, errant, restless, soldier of fortune

او گردشگری ماجراجو است و همیشه به‌دنبال مقاصد جدید و مهیج است.

She is an adventurous traveler, always seeking out new and exciting destinations.

روحیه‌ی ماجراجو، او را به کشف سرزمین‌های ناشناخته هدایت کرد.

The adventurer spirit led her to explore the uncharted territories.

ستیزه‌جو

فونتیک فارسی

maajeraajoo, maajaaraajoo
اسم صفت

swashbuckler, swashbuckling, quarrelsome, thuggish, troublemaker, rabble-rouser

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

شوالیه‌ی ماجراجو با شجاعت در برابر شانس‌های نابرابر جنگید.

The swashbuckler knight fought valiantly against overwhelming odds.

کودک ماجراجو با شوخی‌هایش کلاس را مختل کرد.

The troublemaker child disrupted the class with his antics.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ماجراجو

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    صلح‌جو
  1. مترادف:
    آشوب‌طلب بلواطلب بلوایی شربه‌پاکن شرطلب غوغاطلب فتنه‌جو

ارجاع به لغت ماجراجو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماجراجو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماجراجو

لغات نزدیک ماجراجو

پیشنهاد بهبود معانی