آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

صفت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sefat /

trait, feature, nature, characteristic, property, quality, attribute, disposition, temperament, singularity, idiosyncrasy

trait

feature

nature

characteristic

property

quality

attribute

disposition

temperament

singularity

idiosyncrasy

ویژگی، خلق‌وخو، رفتار

در زیست‌شناسی، صفت واحد به یک تک‌ ژن اشاره دارد که یک ویژگی خاص را تعیین می‌کند.

In biology, the unit character refers to a single gene that determines a specific trait.

تغییر و ناپایداری از صفت‌های زندگی است.

Change and impermanence is characteristics of life.

اسم
فونتیک فارسی / sefat /

دستور زبان adjective

adjective

تعریف‌کننده‌ی اسم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

صفت و قید معرف هستند.

Adjectives and adverbs are modifiers.

bigger صیغه‌ی تفضیلی صفت big است.

The comparative form of the adjective "big" is "bigger."

اسم
فونتیک فارسی / sefat /

epithet

epithet

واژه یا عبارت وصفی

صفت اولی مناسب است، دومی کمتر.

The former epithet is apt, the latter less so.

صفتی که احساسات من را خلاصه می‌کند.

An epithet that sums up my feelings.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد صفت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
سجیه مختصه ویژگی
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج صفت

صفت به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «صفت» در زبان انگلیسی به adjective ترجمه می‌شود.

صفت واژه‌ای است که برای توصیف یا مشخص کردن اسم به کار می‌رود؛ یعنی ویژگی‌ها، حالات، یا خصوصیات چیزی یا کسی را بیان می‌کند. به عنوان مثال، در جمله‌ی «پسر خوشحال بازی می‌کند»، کلمه‌ی «خوشحال» یک صفت است که حالت روحی پسر را توصیف می‌کند. در زبان انگلیسی نیز جمله‌ی مشابهی مانند The happy boy is playing نشان می‌دهد که «happy» همان صفت است.

صفات نقش مهمی در زبان دارند، زیرا کمک می‌کنند اطلاعات بیشتری درباره‌ی اشیاء، افراد یا مکان‌ها بدهیم. آن‌ها می‌توانند رنگ، اندازه، شکل، احساس، سن، جنس، ملیت، کمیت، کیفیت و بسیاری ویژگی‌های دیگر را نشان دهند. مثلاً صفاتی مانند «سبز»، «بلند»، «قدیمی»، «سریع»، «زیبا»، «سه‌گانه»، «ایرانی» و «دوست‌داشتنی» همگی نمونه‌هایی از صفت در زبان فارسی‌اند.

از نظر دستوری، صفات در زبان فارسی معمولاً بعد از اسم می‌آیند (مانند «خانه‌ی بزرگ»، «دختر مهربان»)، در حالی که در زبان انگلیسی اغلب پیش از اسم قرار می‌گیرند (مثل a big house, a kind girl).

علاوه بر این، صفت‌ها می‌توانند در مقایسه هم کاربرد داشته باشند: «زیبا»، «زیباتر»، «زیباترین» که در انگلیسی می‌شود: beautiful, more beautiful, the most beautiful.

یادگیری صفات برای هر زبان‌آموزی ضروری است، چون بدون آن‌ها جملات حالت خشک، خالی از توصیف و بدون احساس خواهند داشت.

با استفاده از صفت‌ها، گفتار ما تصویری‌تر، دقیق‌تر و جذاب‌تر می‌شود و می‌توانیم دنیا را با جزئیات بیشتری برای دیگران توصیف کنیم. در نوشتار، شعر، تبلیغات و حتی مکالمه‌های ساده، صفت‌ها ابزارهایی قدرتمند برای تأثیرگذاری و انتقال معنا هستند.

ارجاع به لغت صفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صفت

لغات نزدیک صفت

پیشنهاد بهبود معانی