فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

رفتار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کردار

فونتیک فارسی

raftaar
اسم

ways, behavior, manner(s), conduct, treatment, demeanor, actions, act, way, deed(s), comportment, doing(s), deportment, dealing, good turn, guise, mien, practice, bearing, attitude, ethos

رفتار قهرمانانه

heroic conduct

او طرز رفتار زننده‌ای دارد.

She has an off-putting manner.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

رفتار ناهنجار

aberrant behavior

کردار

فونتیک فارسی

-raftaar
سازه‌ی پیوندی

a combining form (meaning: action, behaviour, deeds)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بدرفتار

evildoer

خوش‌رفتار

well-mannered

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رفتار

  1. مترادف:
    اقدام حرکت سلوک سیره صفت عمل فعل کردار کنش
  1. مترادف:
    روش سبک سلوک روال سیر طریقه مشی هنجار

ارجاع به لغت رفتار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رفتار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رفتار

لغات نزدیک رفتار

پیشنهاد بهبود معانی