to socialize, to have social intercourse
برای ساخت جامعهای قوی، ساکنان باید با یکدیگر رفتآمد داشته باشند.
To build a strong community, residents must have social intercourse with one another.
مهم است که با دیگران رفتوآمد داشته باشیم تا روابط قوی بسازیم.
It's important to socialize with others to build strong relationships.
to traffic, to ply, to shuttle, to come and go, to go back and forth
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مردم در خیابان شلوغ رفتوآمد کردند.
People trafficked back and forth along the busy street.
اتوبوس در طول روز بین فرودگاه و مرکز شهر رفتوآمد خواهد کرد.
The bus will shuttle between the airport and the city center all day.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رفتوآمد کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رفتوآمد کردن