همچنین در حالت جمع میتوان از اقدامات و اقدامها استفاده کرد.
action, measure, step, deed, feat, exploit, doing, activity, move, movement, attempt, enterprise, fray, proceeding
action
measure
step
deed
feat
exploit
doing
activity
move
movement
attempt
enterprise
fray
proceeding
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ما تصمیم به اقدام فوری گرفتهایم.
We have decided upon immediate action.
من مسلماً با آن اقدام مخالف خواهم بود.
Naturally, I would be opposed to that measure.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اقدام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اقدام