method, style, way, form, mode, manner, genre, vein, accent, fashion, key, tone, phraseology
method
style
way
form
mode
manner
genre
vein
accent
fashion
key
tone
phraseology
سبک سعدی کاملاً با سبک حافظ تفاوت دارد.
Sadi's style is quite distinct from that of Hafez.
نقاشیهایی که به سبک ابتدایی او کشیده شدهاست.
Paintings done in his early manner.
چندین سبک
divers styles
light, digestible, unheavy, slight, underweight, feathery, unsubstantial, papery, portable
light
digestible
unheavy
slight
underweight
feathery
unsubstantial
papery
portable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سلاحهای سبک
light weaponry
نوزاد هنگام تولد بهطور خطرناکی سبک بود.
The baby was dangerously underweight at birth.
infra dig, loud, frivolous, undignified, off-color, disrespectful
infra dig
loud
frivolous
undignified
off-color
disrespectful
او بهخاطر رفتار سبکش در همایش رسمی مورد انتقاد قرار گرفت.
She was criticized for her frivolous behavior at the formal event.
جوکهای سبک کمدین مورد استقبال تماشاگران قرار نگرفت.
The comedian's disrespectful jokes were not well received by the audience.
مجازی nimble, spry, quick, agile, dexterous
nimble
spry
quick
agile
dexterous
روباه سبک بهراحتی از میان جنگل گذشت.
The nimble fox darted through the forest with ease.
خرگوش سبک از میان میدان گذشت.
The quick rabbit darted across the field.
مجازی quiet, soothed, comfortable, tranquil, relieved
quiet
soothed
comfortable
tranquil
relieved
گریههای کودک با لالایی شیرین سبک شد.
The child's cries were soothed by the soft lullaby.
پساز مدیتیشن، او احساس سبکی و تمرکز کرد.
After meditation, he felt tranquil and centered.
easy, unexacting, facile
easy
unexacting
facile
این تمرین به اندازهی کافی برای مبتدیان سبک بود.
The workout was easy enough for beginners.
این کار سبک بود و فقط چند دقیقه زمان نیاز داشت.
The task was unexacting, requiring only a few minutes.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «سَبک» در زبان انگلیسی به Style یا Manner ترجمه میشود.
«سبک» واژهای چندبعدی و پرکاربرد در زبان فارسی است که بسته به بافت و موضوع، میتواند معانی گوناگونی به خود بگیرد. در سادهترین معنای خود، سبک به شیوه یا روشی اشاره دارد که فرد یا پدیدهای برای انجام کاری یا بیان چیزی به کار میبرد. این واژه در هنر، ادبیات، معماری، موسیقی، و حتی در رفتارهای روزمرهی انسانها حضوری پررنگ دارد. «سبک» همواره نوعی هویتبخشی به همراه دارد، زیرا از طریق آن میتوان تفاوتها و تمایزها را میان افراد، آثار و فرهنگها تشخیص داد.
از دیدگاه هنری، سبک ابزاری برای شناسایی ویژگیهای یک اثر یا جریان هنری است. برای مثال، در نقاشی سبکهایی چون رئالیسم، امپرسیونیسم یا مدرنیسم هر کدام بیانگر نگاه و روش متفاوتی به جهان هستند. در موسیقی نیز سبکهای مختلفی مانند کلاسیک، جَز، پاپ یا سنتی وجود دارد که هر یک ساختار، ریتم و احساسی خاص را منتقل میکنند. در ادبیات فارسی نیز سبکهایی چون سبک خراسانی، عراقی و هندی، هر کدام ویژگیهای زبانی، فکری و هنری خاصی دارند که به شناسایی و تحلیل آثار کمک میکنند.
از منظر اجتماعی، «سبک» بازتابی از انتخابها و هویت فردی است. سبک زندگی یا همان Lifestyle بیانگر شیوهی زیستن افراد است که میتواند در پوشش، خوراک، تفریحات، روابط و حتی نوع نگرش به جهان نمود پیدا کند. هر انسانی با انتخاب سبک خاص خود، نوعی امضای شخصی در زندگیاش ایجاد میکند. همین امر سبب میشود که سبک زندگی به معیاری برای تعریف تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میان جوامع تبدیل شود.
از نظر روانشناسی و رفتاری، «سبک» میتواند نشانگر الگوهای ذهنی و شخصیتی افراد باشد. برای نمونه، در روانشناسی یادگیری، از «سبک یادگیری» سخن به میان میآید که به شیوهی ترجیحی هر فرد برای دریافت و پردازش اطلاعات اشاره دارد. یا در مدیریت و رهبری، «سبک رهبری» نشاندهندهی روش خاص مدیران در هدایت و تعامل با دیگران است. این کاربردها نشان میدهد که سبک صرفاً محدود به ظاهر و شکل نیست، بلکه با فرایندهای ذهنی و رفتاری نیز پیوندی عمیق دارد.
«سبک» را میتوان بهعنوان یکی از مفاهیم بنیادین در درک تفاوتها و هویتها در نظر گرفت. چه در هنر و ادبیات، چه در زندگی فردی و اجتماعی، سبک راهی است برای بیان «چگونه بودن» و «چگونه عمل کردن». این واژه به ما کمک میکند تا نهتنها پدیدهها را دستهبندی و تحلیل کنیم، بلکه جایگاه و هویت خود را نیز بهتر بشناسیم. به همین دلیل است که «سبک» مفهومی پویا و زنده است که همواره با تغییرات زمان و مکان دگرگون میشود و معناهای تازهای به خود میگیرد.
کلمهی «سَبُک» در زبان انگلیسی به Light یا Easy ترجمه میشود.
«سَبُک» واژهای است که هم در معنای فیزیکی و هم در معنای معنوی و استعاری بهکار میرود. در معنای اصلی، «سبک» در برابر «سنگین» قرار میگیرد و به چیزی گفته میشود که وزن کمی داشته باشد و بهراحتی قابل جابهجایی یا حرکت باشد. برای نمونه، میگوییم «این کیف سبک است» یا «این پارچه سبک و نازک است». همین معنای فیزیکی، پایهی بسیاری از کاربردهای استعاری این واژه در زبان فارسی شده است.
از جنبهی روانی و احساسی، «سبک» میتواند به حالت آرامش و رهایی درونی اشاره کند. وقتی انسان باری از دوش خود برمیدارد یا از اندوه و نگرانی فارغ میشود، میگوید: «احساس سبکی میکنم». این تعبیر نشان میدهد که ذهن و دل او از سنگینی فشارها رها شده و به آرامشی دلپذیر دست یافته است. بنابراین، سبکی تنها مربوط به جسم نیست، بلکه مفهومی روحی و معنوی نیز دارد.
در زمینهی اخلاق و رفتار، «سبک» گاه معنایی منفی پیدا میکند. برای نمونه، به فردی که جدیت ندارد یا کارهایش سطحی و بیاهمیت به نظر میرسد، «آدم سبکسر» میگویند. این کاربرد از همان معنای اصلی «سبک بودن» گرفته شده و به نوعی به فقدان وزن و ارزش اخلاقی یا فکری اشاره دارد. در اینجا «سبک» مترادف با «سطحی» یا «بیاعتبار» بهکار میرود.
از نظر ادبی و هنری، واژهی «سبک» میتواند در توصیف آثار نیز حضور پیدا کند. مثلاً وقتی دربارهی شعری یا نوشتهای میگوییم «سبک و روان است»، مقصود این است که متن آسانخوان، خوشآهنگ و دلنشین است و خواننده هنگام مطالعهی آن احساس سنگینی یا دشواری نمیکند. همینطور در موسیقی، قطعات سبک معمولاً به آثاری گفته میشود که ریتمی سادهتر، شادتر یا قابلفهمتر برای عموم مردم دارند.
«سبک» واژهای چندلایه است که از دنیای مادی آغاز میشود و تا حوزههای معنوی، اخلاقی و هنری امتداد مییابد. این کلمه هم میتواند وصفی مثبت باشد (مثل آرامش و رهایی) و هم بار معنایی منفی داشته باشد (مثل سطحینگری یا بیوزنی اخلاقی). همین انعطاف در کاربرد، باعث شده که «سبک» در زندگی روزمره و ادبیات فارسی واژهای زنده و پرکاربرد باقی بماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سبک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبک