آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۴

    سبک به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / sabk /

    method, style, way, form, mode, manner, genre, vein, accent, fashion, key, tone, phraseology

    method

    style

    way

    form

    mode

    manner

    genre

    vein

    accent

    fashion

    key

    tone

    phraseology

    اسلوب

    سبک سعدی کاملاً با سبک حافظ تفاوت دارد.

    Sadi's style is quite distinct from that of Hafez.

    نقاشی‌هایی که به سبک ابتدایی او کشیده شده‌است.

    Paintings done in his early manner.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    چندین سبک

    divers styles

    صفت
    فونتیک فارسی / sabok /

    light, digestible, unheavy, slight, underweight, feathery, unsubstantial, papery, portable

    light

    digestible

    unheavy

    slight

    underweight

    feathery

    unsubstantial

    papery

    portable

    کم‌وزن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    سلاح‌های سبک

    light weaponry

    نوزاد هنگام تولد به‌طور خطرناکی سبک بود.

    The baby was dangerously underweight at birth.

    صفت
    فونتیک فارسی / sabok /

    infra dig, loud, frivolous, undignified, off-color, disrespectful

    infra dig

    loud

    frivolous

    undignified

    off-color

    disrespectful

    ناخوشایند، زشت

    او به‌خاطر رفتار سبکش در همایش رسمی مورد انتقاد قرار گرفت.

    She was criticized for her frivolous behavior at the formal event.

    جوک‌های سبک کمدین مورد استقبال تماشاگران قرار نگرفت.

    The comedian's disrespectful jokes were not well received by the audience.

    صفت
    فونتیک فارسی / sabok /

    مجازی nimble, spry, quick, agile, dexterous

    nimble

    spry

    quick

    agile

    dexterous

    زرنگ

    روباه سبک به‌راحتی از میان جنگل گذشت.

    The nimble fox darted through the forest with ease.

    خرگوش سبک از میان میدان گذشت.

    The quick rabbit darted across the field.

    صفت
    فونتیک فارسی / sabok /

    مجازی quiet, soothed, comfortable, tranquil, relieved

    quiet

    soothed

    comfortable

    tranquil

    relieved

    آرام

    گریه‌های کودک با لالایی شیرین سبک شد.

    The child's cries were soothed by the soft lullaby.

    پس‌از مدیتیشن، او احساس سبکی و تمرکز کرد.

    After meditation, he felt tranquil and centered.

    صفت
    فونتیک فارسی / sabok /

    easy, unexacting, facile

    easy

    unexacting

    facile

    راحت

    این تمرین به اندازه‌ی کافی برای مبتدیان سبک بود.

    The workout was easy enough for beginners.

    این کار سبک بود و فقط چند دقیقه زمان نیاز داشت.

    The task was unexacting, requiring only a few minutes.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سبک

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    استیل اسلوب راه روال روش شیوه طرز طریق طریقه منوال
    مترادف:
    خفیف کم‌وزن
    متضاد:
    ثقیل سنگین گران وزین

    سوال‌های رایج سبک

    سبک به انگلیسی چی می‌شه؟ (به‌معنای روش و اسلوب)

    کلمه‌ی «سَبک» در زبان انگلیسی به Style یا Manner ترجمه می‌شود.

    «سبک» واژه‌ای چندبعدی و پرکاربرد در زبان فارسی است که بسته به بافت و موضوع، می‌تواند معانی گوناگونی به خود بگیرد. در ساده‌ترین معنای خود، سبک به شیوه یا روشی اشاره دارد که فرد یا پدیده‌ای برای انجام کاری یا بیان چیزی به کار می‌برد. این واژه در هنر، ادبیات، معماری، موسیقی، و حتی در رفتارهای روزمره‌ی انسان‌ها حضوری پررنگ دارد. «سبک» همواره نوعی هویت‌بخشی به همراه دارد، زیرا از طریق آن می‌توان تفاوت‌ها و تمایزها را میان افراد، آثار و فرهنگ‌ها تشخیص داد.

    از دیدگاه هنری، سبک ابزاری برای شناسایی ویژگی‌های یک اثر یا جریان هنری است. برای مثال، در نقاشی سبک‌هایی چون رئالیسم، امپرسیونیسم یا مدرنیسم هر کدام بیانگر نگاه و روش متفاوتی به جهان هستند. در موسیقی نیز سبک‌های مختلفی مانند کلاسیک، جَز، پاپ یا سنتی وجود دارد که هر یک ساختار، ریتم و احساسی خاص را منتقل می‌کنند. در ادبیات فارسی نیز سبک‌هایی چون سبک خراسانی، عراقی و هندی، هر کدام ویژگی‌های زبانی، فکری و هنری خاصی دارند که به شناسایی و تحلیل آثار کمک می‌کنند.

    از منظر اجتماعی، «سبک» بازتابی از انتخاب‌ها و هویت فردی است. سبک زندگی یا همان Lifestyle بیانگر شیوه‌ی زیستن افراد است که می‌تواند در پوشش، خوراک، تفریحات، روابط و حتی نوع نگرش به جهان نمود پیدا کند. هر انسانی با انتخاب سبک خاص خود، نوعی امضای شخصی در زندگی‌اش ایجاد می‌کند. همین امر سبب می‌شود که سبک زندگی به معیاری برای تعریف تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی میان جوامع تبدیل شود.

    از نظر روان‌شناسی و رفتاری، «سبک» می‌تواند نشانگر الگوهای ذهنی و شخصیتی افراد باشد. برای نمونه، در روان‌شناسی یادگیری، از «سبک یادگیری» سخن به میان می‌آید که به شیوه‌ی ترجیحی هر فرد برای دریافت و پردازش اطلاعات اشاره دارد. یا در مدیریت و رهبری، «سبک رهبری» نشان‌دهنده‌ی روش خاص مدیران در هدایت و تعامل با دیگران است. این کاربردها نشان می‌دهد که سبک صرفاً محدود به ظاهر و شکل نیست، بلکه با فرایندهای ذهنی و رفتاری نیز پیوندی عمیق دارد.

    «سبک» را می‌توان به‌عنوان یکی از مفاهیم بنیادین در درک تفاوت‌ها و هویت‌ها در نظر گرفت. چه در هنر و ادبیات، چه در زندگی فردی و اجتماعی، سبک راهی است برای بیان «چگونه بودن» و «چگونه عمل کردن». این واژه به ما کمک می‌کند تا نه‌تنها پدیده‌ها را دسته‌بندی و تحلیل کنیم، بلکه جایگاه و هویت خود را نیز بهتر بشناسیم. به همین دلیل است که «سبک» مفهومی پویا و زنده است که همواره با تغییرات زمان و مکان دگرگون می‌شود و معناهای تازه‌ای به خود می‌گیرد.

    سبک به انگلیسی چی می‌شه؟ (به‌معنای کم‌وزن)

    کلمه‌ی «سَبُک» در زبان انگلیسی به Light یا Easy ترجمه می‌شود.

    «سَبُک» واژه‌ای است که هم در معنای فیزیکی و هم در معنای معنوی و استعاری به‌کار می‌رود. در معنای اصلی، «سبک» در برابر «سنگین» قرار می‌گیرد و به چیزی گفته می‌شود که وزن کمی داشته باشد و به‌راحتی قابل جابه‌جایی یا حرکت باشد. برای نمونه، می‌گوییم «این کیف سبک است» یا «این پارچه سبک و نازک است». همین معنای فیزیکی، پایه‌ی بسیاری از کاربردهای استعاری این واژه در زبان فارسی شده است.

    از جنبه‌ی روانی و احساسی، «سبک» می‌تواند به حالت آرامش و رهایی درونی اشاره کند. وقتی انسان باری از دوش خود برمی‌دارد یا از اندوه و نگرانی فارغ می‌شود، می‌گوید: «احساس سبکی می‌کنم». این تعبیر نشان می‌دهد که ذهن و دل او از سنگینی فشارها رها شده و به آرامشی دلپذیر دست یافته است. بنابراین، سبکی تنها مربوط به جسم نیست، بلکه مفهومی روحی و معنوی نیز دارد.

    در زمینه‌ی اخلاق و رفتار، «سبک» گاه معنایی منفی پیدا می‌کند. برای نمونه، به فردی که جدیت ندارد یا کارهایش سطحی و بی‌اهمیت به نظر می‌رسد، «آدم سبک‌سر» می‌گویند. این کاربرد از همان معنای اصلی «سبک بودن» گرفته شده و به نوعی به فقدان وزن و ارزش اخلاقی یا فکری اشاره دارد. در اینجا «سبک» مترادف با «سطحی» یا «بی‌اعتبار» به‌کار می‌رود.

    از نظر ادبی و هنری، واژه‌ی «سبک» می‌تواند در توصیف آثار نیز حضور پیدا کند. مثلاً وقتی درباره‌ی شعری یا نوشته‌ای می‌گوییم «سبک و روان است»، مقصود این است که متن آسان‌خوان، خوش‌آهنگ و دلنشین است و خواننده هنگام مطالعه‌ی آن احساس سنگینی یا دشواری نمی‌کند. همین‌طور در موسیقی، قطعات سبک معمولاً به آثاری گفته می‌شود که ریتمی ساده‌تر، شادتر یا قابل‌فهم‌تر برای عموم مردم دارند.

    «سبک» واژه‌ای چندلایه است که از دنیای مادی آغاز می‌شود و تا حوزه‌های معنوی، اخلاقی و هنری امتداد می‌یابد. این کلمه هم می‌تواند وصفی مثبت باشد (مثل آرامش و رهایی) و هم بار معنایی منفی داشته باشد (مثل سطحی‌نگری یا بی‌وزنی اخلاقی). همین انعطاف در کاربرد، باعث شده که «سبک» در زندگی روزمره و ادبیات فارسی واژه‌ای زنده و پرکاربرد باقی بماند.

    ارجاع به لغت سبک

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سبک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سبک

    لغات نزدیک سبک

    • - سبقت گرفتن
    • - سبقت گرفتن در مسابقه
    • - سبک
    • - سبک آرایش گیسو
    • - سبک آشپزی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.