آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سنگین به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

heavy, weighty, massive, ponderous, leaden, hefty

heavy

weighty

massive

ponderous

leaden

hefty

وزین

ستون‌ها طاق سنگین را نگه می‌دارند.

Columns carry the heavy roof.

چون گونی برنج سنگین بود، آن را تا آشپزخانه روی زمین کشیدم.

Since the sack of rice was weighty, I dragged it all the way to the kitchen.

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

مجازی labored, heavily, burdensome, important, serious, onerous

labored

heavily

burdensome

important

serious

onerous

مهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

احمد از مسئولیت سنگین خود غافل نبود.

Ahmad was not unmindful of his heavily responsibility.

او نقش سنگینی در موفقیت شرکت دارد.

She has an important role in the company’s success.

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

slow, trudging, plodding, shuffling

slow

trudging

plodding

shuffling

کند

او با قدم‌های سمگین در پارک قدم زد و از مناظر لذت برد.

She took a slow walk through the park, enjoying the scenery.

او به‌طور سنگین حرکت کرد؛ گویی هر قدم نیاز به تلاش زیادی دارد.

She moved in a plodding manner, as if each step required great effort.

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

مجازی formal, dignified, grave, reserved, solemn, stately, sober, modest

formal

dignified

grave

reserved

solemn

stately

sober

modest

موقر

او به شیوه‌ای سنگین رفتار کرد و احترام تمام حاضرین را جلب کرد.

She carried herself in a dignified way, earning the respect of everyone in the room.

او با لحنی سنگین صحبت کرد و بر اهمیت پیام تأکید کرد.

She spoke in a solemn tone, emphasizing the importance of the message.

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

ادبی stony, made of stone

stony

made of stone

سنگی

ساحل سنگین برای استراحتی آرام عالی بود.

The stony beach was perfect for a quiet retreat.

ویرانه‌های سنگین داستان‌هایی از گذشته‌ی فراموش‌شده را بازگو می‌کردند.

The stony ruins told stories of a forgotten past.

صفت
فونتیک فارسی / sangin /

hefty, hard, heavy, severe

hefty

hard

heavy

severe

فراوان، شدید

بدهکاری سنگین شرکت موجب نگرانی است.

The company's heavy indebtedness is a cause for concern.

تلفات غیرنظامیان سنگین بود.

Civilian casualties were heavy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سنگین

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
وزین پروزن گران
متضاد:

سوال‌های رایج سنگین

سنگین به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «سنگین» در زبان انگلیسی به heavy ترجمه می‌شود.

واژه‌ی سنگین در فارسی، به صفتی گفته می‌شود که وزن زیاد، فشار یا حجم محسوس را توصیف می‌کند. در زبان انگلیسی، معادل مستقیم آن heavy است و بسته به زمینه می‌تواند هم به وزن واقعی جسم و هم به بار معنایی یا روانی اشاره داشته باشد. مثلاً جسمی که بلند کردن آن دشوار است، سنگین محسوب می‌شود، و فردی که احساس فشار یا مسئولیت زیادی دارد، ممکن است به صورت استعاری سنگین توصیف شود. بنابراین، این واژه هم در ابعاد فیزیکی و هم در ابعاد معنوی کاربرد دارد.

از دیدگاه فیزیکی، سنگینی با جرم و نیروی گرانش ارتباط مستقیم دارد. هرچه جرم یک جسم بیشتر باشد، مقاومت آن در برابر حرکت یا جابجایی بیشتر است و به همین دلیل احساس سنگینی می‌کند. در مهندسی و علوم طبیعی، مفهوم سنگینی برای طراحی و ساخت تجهیزات، محاسبه‌ی نیروها و مدیریت ایمنی اهمیت ویژه دارد. به طور کلی، سنگینی ویژگی‌ای است که تعامل انسان با محیط و اشیاء پیرامون را تحت تأثیر قرار می‌دهد و بر برنامه‌ریزی و رفتارهای روزمره اثرگذار است.

در ادبیات و زبان، سنگین علاوه بر وزن جسم، بار معنایی و روانی نیز دارد. برای نمونه، جمله‌ای مانند «هوای سنگین بود» ممکن است علاوه بر توصیف جو فیزیکی، احساس فشار روحی، اضطراب یا غم را نیز منتقل کند. همین کاربرد استعاری در شعر و نثر فارسی رایج است و نشان می‌دهد که واژه‌ی سنگین توانایی بیان حالات روانی و عاطفی را نیز دارد. در زبان انگلیسی، چنین کاربردی با heavy یا ترکیب‌هایی مانند a heavy heart منتقل می‌شود، که بیانگر غم یا فشار درونی است.

از منظر فرهنگی، سنگینی گاه به مفهوم اهمیت، بزرگی یا ارزش نیز پیوند داده می‌شود. اصطلاحاتی مانند «کلمات سنگین» یا «مسئولیت سنگین» نشان می‌دهند که واژه می‌تواند کیفیت، اهمیت یا بار اخلاقی یک امر را منتقل کند. بنابراین، سنگین فقط یک ویژگی فیزیکی نیست، بلکه نمادی از جدیت، مسئولیت یا پیچیدگی نیز هست. این ویژگی در آموزش، مدیریت، و حتی تعاملات اجتماعی اهمیت دارد، زیرا درک سنگینی یک موضوع به تصمیم‌گیری و واکنش مناسب کمک می‌کند.

در زندگی روزمره، تجربه‌ی سنگینی به شکل‌های مختلف ظاهر می‌شود. از بلند کردن اجسام فیزیکی گرفته تا تحمل فشارهای روحی و روانی، انسان همواره با مفهوم سنگین سروکار دارد. توانایی مدیریت این سنگینی، چه در سطح جسمی و چه در سطح ذهنی، نشان‌دهنده‌ی مهارت، آگاهی و انعطاف فرد است. واژه‌ی سنگین پلی است میان دنیای فیزیکی و روانی انسان؛ مفهومی که هم ملموس و محسوس است و هم استعاری و عمیق، و درک آن، بینش بیشتری نسبت به تجربه‌های روزمره و احساسات انسانی فراهم می‌کند.

ارجاع به لغت سنگین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سنگین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سنگین

لغات نزدیک سنگین

پیشنهاد بهبود معانی