Long-range

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  طولانی‌مدت، درازمدت، بلندمدت
  • - Long-range studies have shown that climate change is a significant threat to our planet.
  • - پژوهش‌های طولانی‌مدت نشان داده است که تغییرات آب‌وهوایی تهدید مهمی برای سیاره ما است.

  • - The long-range goal of the project was to reduce carbon emissions by 50%.
  • - هدف بلندمدت این پروژه کاهش ۵۰ درصدی انتشار کربن بود.

  • - a long-range project
  • - طرح درازمدت
• adjective
  دور‌برد (موشک و جنگ‌افزار و غیره)
  • - The long-range missile was able to hit its target over 500 miles away.
  • - این موشک دوربرد توانست هدف خود را در فاصله‌ی ۵۰۰ مایلی هدف قرار دهد.

  • - The launch of a long-range rocket was met with both excitement and concern.
  • - پرتاب راکت دوربرد با هیجان و نگرانی همراه بود.