با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Motive

ˈmoʊt̬ɪv ˈməʊtɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    motives

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective countable B2
انگیزه، محرک، داعی، سبب، علت، انگیختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - transitive adjective countable
انگیزه
- What's your motive in doing this?
- انگیزه‌ی شما در انجام این امر چیست؟
- the motive force
- نیروی جنب‌آور (محرکه)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد motive

  1. noun reason, purpose
    Synonyms: aim, antecedent, basis, cause, consideration, design, determinant, drive, emotion, end, feeling, grounds, idea, impulse, incentive, incitement, inducement, influence, inspiration, intent, intention, mainspring, motivation, object, occasion, passion, rationale, root, spring, spur, stimulus, thinking
    Antonyms: deterrent, discouragement, hindrance

لغات هم‌خانواده motive

ارجاع به لغت motive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motive

لغات نزدیک motive

پیشنهاد بهبود معانی