با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Antecedent

ˌæntəˈsiːdnt ˌæntəˈsiːdnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable
پیشین، پیشی، سابق، مقدم، مقدمه، سابقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- events that were antecedents of the war
- وقایع پیش از جنگ
- historical antecedents
- سوابق تاریخی
noun countable
اجداد، نیاکان، گذشته، تاریخ
- He was proud of his Scottish antecedents.
- او به اجداد اسکاتلندی‌اش می‌بالید.
- the prehistoric antecedents of the horse
- اجداد ماقبل تاریخ اسب
noun countable
(دستور زبان) مرجع
- What is the antecedent of this sentence?
- مرجع این جمله چیست؟
- antecedent of the pronoun
- مرجع ضمیر
noun countable
(منطق) مقدم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antecedent

  1. adjective prior
    Synonyms: anterior, earlier, foregoing, former, past, precedent, preceding, precursory, preliminary, previous
    Antonyms: after, following
  2. noun predecessor(s) in family
    Synonyms: ancestor, ancestry, antecessor, blood, descent, extraction, forebears, forefather/mother, genealogy, line, primogenitor, progenitor, stock
    Antonyms: descendant

ارجاع به لغت antecedent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antecedent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/antecedent

لغات نزدیک antecedent

پیشنهاد بهبود معانی