فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Earlier

ˈɜrːliər ˈɜːliə

صفت عالی:

earliest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2

زودتر، پیش‌تر، زودهنگام

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She arrived earlier than expected.

او زودتر از حد انتظار رسید.

They left the party earlier in the night.

آن‌ها شب زودهنگام مهمانی را ترک کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد earlier

  1. adjective former
    Synonyms:
    previous prior preceding

ارجاع به لغت earlier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earlier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/earlier

لغات نزدیک earlier

پیشنهاد بهبود معانی