آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Prior

praɪr ˈpraɪə

معنی prior | جمله با prior

adjective C1

قبلی، پیشین، از پیش، مقدّم، مهم‌تر، اولی‌تر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

have a prior claim on something

بر چیزی تقدم داشتن، مقدّم بر چیزی بودن

a prior engagement

قرار قبلی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

without prior notice

بدون اطلاع قبلی

noun countable

(مذهب) پیشوا، بزرگ دیر، رییس دیر، پیر دیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prior

ارجاع به لغت prior

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prior

لغات نزدیک prior

پیشنهاد بهبود معانی