قبلی، پیشین، از پیش، مقدّم، مهمتر، اولیتر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
have a prior claim on something
بر چیزی تقدم داشتن، مقدّم بر چیزی بودن
a prior engagement
قرار قبلی
without prior notice
بدون اطلاع قبلی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prior» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prior