با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

After

ˈæftər ˈɑːftə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A1
    پس از، بعد از، در عقب، عقب، درنتیجه‌ی، به‌واسطه‌ی، علیرغم، باوجود، (از نظر رتبه و مقام و غیره) مادون، پایین‌تر از
    • - He arrived after Hassan.
    • - او بعد از حسن وارد شد.
    • - after midnight
    • - بعد از نیمه شب
    • - After lunch, he slept.
    • - پس از نهار خوابید.
    • - After all you are my brother.
    • - هر چه نباشد تو برادرم هستی.
    • - generation after generation
    • - نسل اندر نسل
    • - After what happened, he won't talk to them any more.
    • - باوجود چیزهایی که پیش آمد، او دیگر با آن‌ها حرف نمی‌زند.
    • - After all the bad things he had done, he was still laughing.
    • - با وجود کارهای بدی که کرده بود، باز می‌خندید.
    • - A captain comes after a colonel.
    • - سروان از سرهنگ پایین‌تر است.
    • - Come after me.
    • - دنبال من بیا.
    • - in Chaucer's day and for long after
    • - در دوران چاسر و مدتها پس از آن
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • adverb
    مطابق، به تقلید، به‌ یادبود، (در مورد نامگذاری) به افتخار
    • - a novel after the style of Hedayat
    • - یک رمان به پیروی از سبک هدایت
    • - They named me after my grandfather.
    • - اسم پدربزرگم را روی من گذاشتند.
  • preposition
    در پی، پشت سر، پاپی، مابعد، در جست‌وجوی، درصدد
    • - His children are only after his money.
    • - فرزندانش فقط در پی پول او هستند.
    • - My parents are after me to get married.
    • - والدینم پاپی من شده‌اند که زن بگیرم.
  • conjunction
    بعد از اینکه
    • - She asked after you.
    • - از حال تو پرسید.
    • - The room had been cleaned after a fashion.
    • - اتاق سرسری تمیز شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد after

  1. adjective following in position or time
    Synonyms: afterwards, back, back of, behind, below, ensuing, hind, hindmost, in the rear, later, next, posterior, postliminary, rear, subsequential, subsequently, succeeding, thereafter
    Antonyms: before

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت after

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «after» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/after

لغات نزدیک after

پیشنهاد بهبود معانی