فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Afterwards

ˈæftərwərdz ˈɑːftəwədz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A2
    انگلیسی بریتانیایی پس از آن، بعد از آن، سپس، بعداً
    • - She finished her work and afterwards went out for dinner with friends.
    • - کارش را تمام کرد و بعد از آن با دوستانش برای شام بیرون رفت.
    • - She ate dinner and afterwards went for a walk.
    • - شام خورد و سپس به پیاده‌روی رفت.
    • - We cleaned the house and afterwards watched a movie.
    • - خانه را تمیز کردیم و بعد از آن فیلم دیدیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد afterwards

  1. adverb following a time, event
    Synonyms: after, another time, at a later time, a while later, behind, by and by, ensuingly, eventually, in a while, intra, late, later, latterly, next, on the next day, soon, subsequently, then, thereafter, thereon, ultimately
    Antonyms: beforehand

ارجاع به لغت afterwards

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afterwards» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afterwards

لغات نزدیک afterwards

پیشنهاد بهبود معانی