با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Soon

suːn suːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    sooner
  • صفت عالی:

    soonest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
به‌ زودی، زود، عن‌قریب، قریباً، طولی نکشید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- come soon!
- زود بیا!
- We soon got to Isfahan.
- زود به اصفهان رسیدیم.
- Soon it will be spring.
- بهار به‌ زودی فرا خواهد رسید.
- Why so soon?
- چرا به این زودی؟
- sooner than I expected
- زودتر از آنچه انتظار داشتم
- As soon as he saw me he smiled.
- تا مرا دید لبخند زد.
- How soon will you know?
- کی باخبر خواهی شد؟
- No sooner had he arrived than the telephone rang.
- هنوز درست از راه نرسیده بود که تلفن زنگ زد.
- She arrived soon after three.
- اندکی پس از سه وارد شد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soon

  1. adverb in the near future
    Synonyms: anon, any minute now, before long, betimes, by and by, coming down the pike, directly, early, ere long, expeditiously, fast, fleetly, forthwith, hastily, in a little while, in a minute, in a second, in a short time, in due time, in short order, instantly, in time, lickety-split, on time, posthaste, presently, promptly, pronto, quick, quickly, rapidly, short, shortly, speedily
    Antonyms: distant, far, later, never

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت soon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soon

لغات نزدیک soon

پیشنهاد بهبود معانی