صفت تفضیلی:
more quicklyصفت عالی:
most quicklyسریع، بهسرعت،سریعاً، تند، زود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
He quickly realized his mistake and apologized.
سریع متوجه اشتباهش شد و عذرخواهی کرد.
They ran quickly to catch the bus.
آنها بهسرعت دویدند تا سوار اتوبوس شوند.
بیمعطلی، در دم، بلافاصله، بیدرنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team quickly adapted to the new strategy.
تیم بلافاصله با استراتژی جدید سازگار شد.
They quickly packed their bags for the trip.
بیمعطلی چمدانهایشان را برای سفر بستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quickly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quickly