صفت تفضیلی:
more hastilyصفت عالی:
most hastilyشتابان، باشتاب، باعجله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
he hastily stuffed a few clothes into a bag.
او با عجله چند لباس داخل ساک گذاشت.
the defeated army had to retreat hastily from the field of battle.
ارتش مغلوب باید با شتاب از خط مقدم عقبنشینی میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hastily» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hastily