جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
Fast Dictionary - فست دیکشنری
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی و نمونهجملهها
مترادف و متضاد
Carelessly معنی
آخرین بهروزرسانی:
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
Adverb
با بیدقتی، از روی بیمبالاتی، از روی اهمالکاری، بهطور سرسری، غفلتکارانه، از روی بیاحتیاطی، سهلانگارانه، با بیتفاوتی
- The policeman riffled carelessly through her clothes.
- پلیس لباسهای او را بهطور سرسری، زیرورو کرد.
- Bill was often called down by his teacher for doing homework carelessly.
- بیل اغلب به دلیل انجام دادن تکالیفش با بیدقتی، از سوی معلمش سرزنش میشد.
مترادف و متضاد carelessly
Adverb
heedlessly
Synonyms:
negligently, neglectfully, thoughtlessly, nonchalantly, offhandedly, rashly, hastily, inattentively, unmindfully, unconcernedly, incautiously, irresponsibly, without care, without concern, haphazardly, sloppily
لغات نزدیک carelessly
-
careful
-
carefully
-
carefulness
-
caregiver
-
careless
- carelessly
-
carelessness
-
carer
-
caress
-
caret
-
caretaker
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری